سياهي قلبها از زيادي گناهان است و زيادي گناهان از فراموشي مرگ

و فراموشي مرگ از زيادي آرزوهاست، و زيادي آرزوها از دوست داشتن دنياست

و دوست داشتن دنيا در راس همه خطاهاست

آدم ها همه در یک سطح نیستند و از هم فاصله دارند اما همه از یک جنس اند ؛ هر که در این حیات ، در زیر این آسمان از چیزی به شعف آید از بلاهت جانوری و گیاهی برخوردار است ؛ نمی دانم چرا در هر شعفی ، هر خنده قاه قاهی ، هر بشکنی ، هر احساس خوشی ای موجی از حماقت غلیظ منفور و زشت پدیدار است ، نمی دانم قیافه های خوش و فربه چرا در چشم من ، تا حد استفراق وقیح و قبیح و چندش آورند ؟

... واقعا هم خدا یک جو شانس بدهد ، چه شانسی ؟ خریت ! اوه که چه نعمتی است ، چه سرمایه ای است خوشبختی هر کس به میزان برخورداری او از این نعمت عظمی است و بس . این است تنها راز سعادت آدمی در حیات و بقیه اش همه حرف است و فلسفه بافی .

... چه سخت و غم انگیز است سرنوشت کسی که طبیعت نمی تواند سرش را کلاه بگذارد . چه تلخ است میوه درخت بینایی !!

... خودخواهی های بزرگ با «آوازه» و«عشق» سیراب می شوند اما دردمندی ها و اضطراب های بزرگ در انبوه نام و ننگ در گرمای مهر و عشق همچنان بی نصیب می مانند .


3 comments:

دادو August 1, 2009 at 8:37 AM  

سلام
اینهمه را نمی توان یکجا سر کشید !؟ کاش جرعه جرعه به خوردمان میدادی !؟!؟
مرسی

دادو August 9, 2009 at 6:37 AM  

سلام
دوست عزیز نیستی !؟ از آپ جدید هم خبری نیست !؟ از تعطیلات استفاده بهینه می کنی یا ... !؟!؟

Ali August 19, 2009 at 12:56 PM  

سلام بر دوست دیرینه ، دادو جان این یک ماهه کلی ماجرا پیش اومد که دست در دست یکدیگر دادن تا من نتونم به شما و اینجا سر بزنم ، انشالله از این به بعد هموار است .

چیزی مشترک بین روح انسان و طبیعت وجود دارد

شلینگ


Followers