خانه ی دوست

من دلم می خواهد خانه ای داشته باشم پر دوست کنج هر دیوارش دوستانم بنشینند آرام گل بگو گل بشنو بر درش برگ گلی می کوبم با قلم سبز بهار می نویسم ای یار خانه ی دوستی ما اینجاست تا که دیگر نپرسد سهراب خانه ی دوست کجاست هر کسی میخواهد وارد خانه پر مهر و صفامان گردد شرط وارد گشتن شستشوی دلهاست شرط آن داشتن یک دل بی رنگ و ریاست لحظه ها خاطره اند زندگي شوق تمناي همين خاطره هاست.

0 comments:

چیزی مشترک بین روح انسان و طبیعت وجود دارد

شلینگ


Followers