از دیروز صبح منو تنها گذاشته اند و رفته اند .
میگم :کجایین؟
میگن: تو راه شاهرود
میگم: کی ؟ چرا ؟ برای چی ؟
میگن: یک دفعه گی شد. صبح بیدارت کردیم تو که گفتی نه ، من نمیام که... حالا چی شده ؟ نظرت عوض شد؟دیگه نمیتونیم برگردیم !
ناهار و شام هم دیگه یک چیزی درست کن بخور ، کاری نداری خداحافظ .
میگم :کجایین؟
میگن: تو راه شاهرود
میگم: کی ؟ چرا ؟ برای چی ؟
میگن: یک دفعه گی شد. صبح بیدارت کردیم تو که گفتی نه ، من نمیام که... حالا چی شده ؟ نظرت عوض شد؟دیگه نمیتونیم برگردیم !
ناهار و شام هم دیگه یک چیزی درست کن بخور ، کاری نداری خداحافظ .
من اصلا یادم نمیاد بیدار شده باشم .چه برسه به اینکه گفته باشم نمیام و شما برین ، عجب....
4 comments:
کلا پیچانده شدن حس خوبیست...تنهایی حالش را ببر.
پیچانده شدن احساس خوبیست ؟ مطمئنی؟
چي بگم علي جون! آدما پيچيده ان! پريا خانوم هم راست ميگه. پيچانده شدن احساس خوبيست! من كه باهاش حال ميكنم. تنهايي بمون خونه صفا سيتي فشفشه
موفق باشي
صفاسیتی تنهایی که نمیشه ، گرچه از صبح تا شب پیش دوستامم این روزا :دی
Post a Comment