تسلیم یا فراری...




خوب بالاخره دیروز جام
جهانی تموم شد و با اینکه من از روسیه بیشتر توقع داشتم هفتم شد ایران هم که بی خیال کلا ولی انصافا بدون حامد آفاق و صمد بازم خوب بود نسبت به قبل وهفدهم شد ، اون ام وی پی شدن کوین دورانت هم معلوم بود بین اودوم و بیلاپس و بقیه که قابل مقایسه نیستن .از جام جهانی که بگذریم این تابستون یکی از عجیبترین تابستونهای عمرم بود (به قول یکی خوبی و بدی یه چیز حاصل برداشتت از اون موقعیته) اما عجیب بودن فرق داره شاید رازی توش نهفته بود شاید بعدها فهمیدم ، شاید فرقی که کرده بودم تو این تابستون این بود که دیگه روزه نگرفتم حتی یه روز نماز هم نخوندم دعا و بقیه که بماند دیگه عذاب وجدانی هم ندارم (الحق این مملکت توی یه چیز اول باشه ، اون درست کردن عذاب وجدانهای کاذبه )از همون رسانش بگیر تا ...ولی باز هم من احترام میذارم به همه ی اینها و حتما برای خیلی از افراد جامعه کامل و شامل هست و زندگیشونو بر اساس اون میچینن و حرفهای من براشون چرت وپرت باشه اما برای من مهم اینه که خودم از وضعیتم راضی باشم ،این خیلی مهمه که این فرصت طلایی تجربه ی یکبار زندگیتو صرف سایه هایی نکنی که روی پرده ی نقره ای ذهن افسار گریخته و وحشیت میفتن و نمیذارن تصویر حقیقی زندگی رو ببینی ،بعضی ها میگن این اسلام با اون اسلام فرق داره اسلام شریعتی و سروش با رحیم پور ازغدی و...تو همین جمله یه سوال مطرح میشه که اسلام ثابته و برداشتها متفاوته و چون برداشتها متفاوته یعنی من مسلمون نیستم بلکه من برداشت گر از اسلام خودمم پس با یک تعمیم ساده اسلام به میلیونها دسته تقسیم بندی میشه و مسلمون هم همینطور پس بهتره بگیم عملا تابع برداشتهای خودمون هستیم که دلمون میخواد کششی به عرف جامعه ی اسلامی داشته باشه پس سوقش میدیم سمت دین برای همین هم هست که نا مسلمون یک نوع فحش تلقی میشه ولی عملا حرفیست بی معنی .حرف آخرم این بود، اسلام مرا راضی نکرد، لازم بود اما کافی نبود درست مثل خیلی دیگر از مکاتب و ادیان حداقل برای من.

22 شهریور 89

چیزی مشترک بین روح انسان و طبیعت وجود دارد

شلینگ


Followers