این کتاب سعی داره با آوردن چندین مقاله و در آمدی به اندیشه ی مرگ در غرب در دوره های مختلف بازشناسی بشه و به ویژه نشان داده بشه که چگونه چرخش نگرش انسان غربی در آغاز رنسانس و جنبش مدرنیته از مرگ اندیشی سنت فلسفی سقراط به اندیشه در باب زندگی میرسه و این تغییر نگرش چه تاثیری بر شیوه ی کلی زندگی مردمان در جوامع غرب داشته
چند جمله از این کتاب :
1.جنگ و مرگ: آشکار است که جنگ ناگزیر این برخورد عرفی بامرگ را میروبد، مرگ دیگر انکار خواهد شد ، ما مجبور میشدیم آن را باور کنیم مردم واقعا می میرند و نه دیگر یکی یکی بلکه بسیار اغلب دهها هزار در یک روز مرگ دیگر رویدادی تصادفی نیست زندگی بار دیگر به حقیقت زیبا شده است
زیگموند فروید
2.مرگ خود عشق است در مرگ است که عشق مطلق آشکار میشود
هگل
(اینجا اشاره میکنه به جریان اون رمانتیک فک کنم نامش کلاسیت بود که بر گور معشوق خودش رو میکشه و ...
3. ارزش زندگی در گستردگی آن است من از زندگی ام دو برابر دیگران لذت می برم اکنون که میبینم زندگی ام در زمان محدود است میخواهم وزن آن را بیشتر کنم و از آنجا که مالکیت زندگی کوتاه است میخواهم آن را عمیقتر و سرشار تر کنم
میشل دومونتین
جای دیگه میگه مازندگی را با اندیشه به مرگ تلخ کرده ایم و با نگرانی درباره ی زندگی مرگ را
و در انتهاذهن سالم رو پایبند به شور زندگی میکنه و...
1 comments:
مرسییییی
کلی حال کردم...فردا برم ببینم کجا میتونم پیداش کنم...منو که میشناسی سرم واسه این کتابا درد میکنه...
این جور کتابا معمولا حاوی حرف هایست که در نگاه عامه احمقانست اما حقیقت اون است که احساسی که درک نشود...احمقانه به نظر می آید...
بازم مرسی
Post a Comment