کمی از خودم...

امروز 13 روزه خونه تنهام مارو گذاشتن و رفتن تهران تا ببینیم این کارهای کوفتی خارج از کشور اینها کی میخواد درست شه من هم که فعلا باید اولا کارهای سربازیمو بکنم بعدم تموم کردن دانشگاه و ... و اونطوری که بوش میاد قراره منو بذارن و برن حدود یک سال تا اونجا جا بیفتن ، هنوز خیلی اینجا کار دارم بیشتر از دوسال بعد هم باید دید خدا چی میخواد ولی از یک طرف از دست خواهرم یک نفس راحتی میکشم ، هیچ وقت با هم میانه ی خوبی نداشتیم ، هیچ وقت کارهاش برام جالب نبوده حرفاش احمقانه ترین حرفهاییه که یک انسان 25 ساله میتونه بزنه توهم خودبرتر بینی و خودخواهی و حسادت تمام وجودشو گرفته و از نظر سلیقه ای هم درست نقطه ی مقابل منه اگ من بگم بالا اون میگه پایین اگه بگم سیاه اون میگه سفید و... تصور کنین یک هیچین موجودی سالهای سال باید با او زندگی کنین و لقب خواهر رو براتون یدک بکشه که کاش این اسم پر محتوا رو هم نداشت که دیگه او از ما طلبی نداشته باشه ، چون او همیشه هزار کار از ما جلوتر و در بدیها هزار بار ما از او جلوتریم و اگر یک کار هم برایش انجام دهی او هیچ تشکری از تو نمیکند و خودت باید بدونی که 999 تا کار دیگه مونده تا به اوبرسی و خداروشکر خدا هیچ وقت سروکار مارو با او ننداخته که روزی به او محتاج بشیم امان از روزی که یک مرد از یک زن چیزی بخواد ، امان....اگه دغ مرگ نشه واقعا مرد قوی ای بوده (بلی همیشه استثنا هم هست)، بگذریم ، چند روز پیش که شروع ترم جدید کلاسهای پریتافل بود مثل ترم قبل رفتم سر کلاس و هرچی نشستم کسی نیومد و 15 دقیقه بعد رفتم دفتر کانون زبان ایران و پرسیدم چرا کلاس تشکیل نشد ، چند لحظه ای اسمم رو توی کامپیوتر سرچ کرد و گفت فقط شما این ترم ثبت نام کردین ، منم یک لحظه فکم افتاد ، ای بابا این همه ترم قبل کدوم گوری رفتن ؟ خود طرف هم براش عجیب بود و گفت مثل اینکه همه با هم دست به یکی کردن که نیان و کلاس تشکیل نمیشه و ... ما هم پولمونو پس گرفتیم و برگشتیم و از تافل پریدیم به آیلتس که فکر میکنم به قول معروف جهان شمول تر هم هست . و... خلاصه اینکه امروز هم باید باز با این استاد حسابداری سرو کله بزنیم که میخواد از این به بعد با ما خصوصی کار کنه و ساعت 4 قراره بیاد ، شاید تونست کاری کنه که از این نفرتی که از حسابداری دارم کمی نظرم عوض بشه خداروشکر این اصول 2 رو که پاس کنم 6 واحد حسابداری دیگه بیشتر ندارم و میره دیگه گم میشه ان شالله ، واقعا درس چرتیه پول چقدر ارزش داره که بخواد اصول نگهداری و .. داشته باشه ( ته شعار بود این :دی) خلاصه این روزها این روزگار ماست .

7 comments:

Yaashaar November 13, 2009 at 6:45 AM  

علی میدونی بحث خواهر رو گفتی خیلی برام جالب بود که اینقدر راحت صحبت میکنی و دمت گرم...
حالا کجا کدوم کشور؟ مهاجرت..؟
آیلتس هم کار خوبی کردی...تافل یک جورایی آبنبات فیک (قلابی) هست....
علی آیلتسم بالاخره بعد از یک سال که خودم درس میدادم...واسه امتحانش رجیستر کردم...جات خالی 230 تومن پیاده شدیم...تا اینجا...4 اردیبهشت!! حالا ببینم و تعریف کنیم که آیا بالاخره حالا که پول دادیم شروع میکنیم دوباره مرور....چون دقیقا پارسال از وقتی که به ویروس لاست آلوده شدم قید همه چیز رو زدم وباید یکم مرور کنم تا دوباره آماده شم...

Mostafa November 13, 2009 at 1:10 PM  

چطوری داداش؟ دلم برات تنگیده عجیب، چه خبرا؟ از ایران میخواید برید؟ کجا به سلامتی؟ باب میومدی یه میدیدمت بعدش میرفتی :D در مورد خواهرم باید بگم که من یه خواهر دارم که خیلی با هم تفاهم داریم و خیلی هم دوستش دارم و کلا ردیفیم با هم دلت بسوزه :hammer
و در اخر جیگرتو

Mostafa November 13, 2009 at 1:11 PM  

باب من با این بلاگر مشکل دارم :D

دادو November 15, 2009 at 9:04 AM  

سلام
خواهر نداشتم که بدانم چه ارتباطی می شود داشت ، ولی خیلی دوست داشتم داشتم !!؟ هر چند چند نفری هست که به آنها آبجی می گفتم !!!؟؟؟
ایشالا سفر فرنگ می روید ، برداشت چنین بود که برای اقامت شاید !؟ ما که پابند این خاکیم ، ما را هم از یاد نبرید

Ali November 16, 2009 at 10:35 AM  

یاشار اینجا که من این حرفارو میزنم حرفای دلمه ، شاید خواهر من اصلا حتی فکرشم نکنه که چه طرز فکری راجع بهش دارم ، درمورد تافل هم باید بگم خیلی سختتر از آیلتس هم هست اگه بتونی بگیری ، درمورد خارج هم باید بگم من ایران هستم و جایی قرار نیست برم ولی خواهرم و مامان و بابام دارن میرن برای درس خواهرم ، فنلاند ، من هنوز اینجا دانشگاه دارم تا دوسال دیگه و بعدشم کارهای سربازی و...


مصطفی جان دلم برات خیلی تنگ شده بود نمیدونی چقدر از نظر فکری بهت نزدیکم بازم میگم من تا دو،سه سال دیگه باید اینجا باشم ولی خونوادم نه...


دادوی عزیز نمیدونم چی بگم ولی ای کاش اگر داشتی مثل خواهر من نبود که نبودش به از بودنشه ، و همونطور که بالا هم نوشتم من خودم ایران هستم به خاطر درس و دانشگاه نیمه تمام و کارهای سربازی و ...

Yaashaar November 23, 2009 at 6:47 AM  

علی جون چون تو هر دو تا سیستم آیلتس و تافل درس خوندم و تو یکشون هم (آیلتس درس دادم) باید با نهایت اطمینان بگم که با حرفت موافق نیستم...میدونی شاید بتونی بگی که تافل سخت تر از آیلتس جنرال هست اما شک نکن...هیچی مثل آیلتس آکادمیک نمیشه..بابا نا سلامتی باید نمودار تفسیر کنی...پسیج بنویسی...در مقابل تافل که تستی...

راستی علی کتابا چی شد؟...
به نظر میاد شدیدا چسبیده به دانشگاه...دمت گرم...

موفق باشی

Ali November 26, 2009 at 1:50 PM  

سلام یاشار جان ولی همینکه آنلاینه کلی دردسر داره به هر حال بگذریم ، کتابهارو حتما به زودی یک چیزی مینویسم و شرمنده در گیر فیبر نوری کردن خطم بودم این چند روز

چیزی مشترک بین روح انسان و طبیعت وجود دارد

شلینگ


Followers