تا حالا شده بخوای از همه چیز خالی بشی از همه چیز بخوای برای یک لحظه هم که شده حتی فکر هم نکنی و دیگه تموم بشه این همه مشغولیتهای ذهنی
پ.ن: چند شبه کابوس میبینم و نصفه شب از خواب پا میشم و یک نگاه به بیرون از پنجره و کوچه ی یخ زده میندازمو باز به همون دنگ و فنگ خوابم میبره ، چه خوب بود دورانی که هم سرمو میذاشتم رو بالش صبح شده بود
پ.ن: چند شبه کابوس میبینم و نصفه شب از خواب پا میشم و یک نگاه به بیرون از پنجره و کوچه ی یخ زده میندازمو باز به همون دنگ و فنگ خوابم میبره ، چه خوب بود دورانی که هم سرمو میذاشتم رو بالش صبح شده بود
0 comments:
Post a Comment