و درآغاز هیچ نبود ، کلمه بود و آن کلمه خدا بود عظمت درجستجوی چشمی است که او را ببیند ، خوبی درانتظار خردی است که او را بشناسد ، زیبایی تشنه ی دلی که به او عشق بورزد .
وخدا عظیم بود و خوب بود و زیبا و پر جبروت و مغرور اما کسی نداشت .
و خدا زنده ی جاوید بود که در کویر بی پایان عدم ، تنها نفس میکشید دوست داشت چشمی ببیندش ، خردی بشنسادش ودلی عاشقش شود
شاندل - سفر تکوین
0 comments:
Post a Comment