The authors have deleted this site

قبلنا که میومدم یه چیزی بنویسم علاوه بر اینکه یه چیزایی توذهنم بود چنتا بلاگ دیگه هم سر میزدم و کامنت میذاشتم اما الان اون بلاگا ول کردن و رفتن وکلا این بلاگای جدید هم که بصورت رندوم سر میزنم حس و حالی نداره و هی باز میرم سراغ اونا با اخطار حذف بلاگ روبرو میشم ، یا آخرین پستشو میبینم که هیچ خبری نیست ازش دیگه ،انگار دوره ی من دیگه گذشته ،هیچ وخ برام مهم نبود که برام کامنت بذارن و این بلاگ سوت و کورم همیشه همینطوری بوده ولی قبلنا به این بی حسی هم نبود.

اسب

سال که تحویل شد هیچ احساس خوبی نسبت بهش نداشتم ،انگار هرچی سالها میگذره من از خودواقعیم دورتر میشم و این خیلی اذیتم میکنه ، دیروز نامه ی وزیرو بردم پیش مدیر عاملمون و کلی راجع به انتقالی صحبت کردم ولی هیچ فایده ای نداشت ، انگار نه انگار امضای شخص وزیرپای نامست ،با سردرد وحشتناک اومدم خونه و مستقیم رو تخت ولو شدم غروب با صدای تگرگ ازخواب پاشدم فردا باید برگردم سر کار.  

آنتن

الان دو هفتست که از بازداشتم میگذره ، تو ایران باشی و بازداشت نشی خیلی جالبه حالا جرمش فرق نمی کنه ، پلیسم که رسما دهن ملتو آسفالت کرده ،ملتم که آنتن و خایه مال حالا منم دستمو گچ گرفتم رفتم سر کار که آره این چند روز تصادف کردم فلانو بسار حالم از این وضعیت بهم میخوره .

چیزی مشترک بین روح انسان و طبیعت وجود دارد

شلینگ


Followers