سگی...

یک احساس استفراغ از همه چی بهم دست داده ،خدا کنه زود گذر باشه ،تقریبا 3 ماه دیگه تا کنکور ارشد مونده و من فقط ثبت نام کردم ، نمیدونم چه کار کنم ،اصلا احساس خوبی ندارم این روزا فقط دوست دارم زودتر بگذره .نمیدونم به خاطر دلداریهای بیخودی که به دوستم دادم اینطوری شدم یا نه ؟کسی که 6 ،7سال با یکی بود و حالا جدا شده ازش و کلی بهم ریخته منم هروخینمش کلی با شوخی و مسخره بازی میخوام از اون حالت درش بیارم ولی کاملا میدونم کارام دروغیه و ته دلم حالم از خودم بهم میخوره ، میخوام بشینم کنارش یه روز ببرمش یه جای خلوت ترجیحا بلند با هم بشینیم یک 2 ساعتی بدون صحبت این طرفو اون طرفو نگاه کنیم !حتما نباید دل داری با وراجی و لوده بازی باشه ...

Bed of Flowers,,,

Are you prepared to wander through the endless sea of a thousand blind eyes; a brazen routine filled with characters who will never know your name? Where you are nothing but an outcast, a broken villain that the zombies circumvent for the sheer pleasure of avoiding eye contact?

Will you fall asleep in a bed of wilted roses? Do you really want to gather along the path of a man who has nothing written across his calloused face but bitter memories in shaky, misspelled calligraphy?

Because this, oh holy muses… this is his bed of flowers.

چیزی مشترک بین روح انسان و طبیعت وجود دارد

شلینگ


Followers